سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرف که می زنی انگار
 سوسنی در صدایت راه می رود
 حرف بزن
 می خواهم صدایت را بشنوم
 تو باغبان صدایت بودی
 و خنده ات دسته کبوتران سفیدی
 که به یکباره پرواز می کنند .
 تورا دوست دارم
 چون صدای اذان در سپیده دم
 چون راهی که به خواب منتهی می شود
 ترا دوست دارم
 چون آخرین بسته سیگاری در تبعید .
 تو نیستی
 و هنوز مورچه ها
 شیار گندم را دوست دارند
 و چراغ هواپیما
 در شب دیده می شود
 عزیزم
 هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر می گیرد
 از ریل خارج نمی شود .
 و من
 گوزنی که می خواست
 با شاخ هایش قطاری را نگه دارد
   

 

شعری از غلامرضا بروسان




تاریخ : | 4:0 عصر | نویسنده : جانم فدای رهبر | نظر